ای کرده به قتل من بیچاره دوتا زلف
دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ب.ظ
ای کرده به قتل من بیچاره دوتا زلف
بس کن که شد از مرحمتت دار بلا زلف
بازیچه صد کوی شدم زین سیه مست
شیطان بلا زلف وبلا زلف بلا زلف
بردار و مکش جان هر آن کس که تو گویی
از شانه ابلیس سر از شانه ما زلف
قدری لب شیرین شو و گه عارض نیکو
پر شد فلک از پیچ و خمت ای همه جا زلف
از زلف بپرسید که در عهد چه سانیم
بسته است ز خونم به سر خویش حنا زلف
از کعبه اگر میل نداری که بیایی
بردار و گره کن به دل کرببلا زلف
اسماء جمالیه بخوان همره معنی
یا عارض یا ساعد ویا گردن و یا زلف
محمد سهرابی
۹۴/۰۳/۲۵