ای که افتادی و افراشته کردی دین را
جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۸ ب.ظ
ای که افتادی و افراشته کردی دین را
ای که بر هم زده ای عادت هر آیین را
قاتلت را تو در آن وضع دعا می کردی
گرچه حق بود به جانش بکشی نفرین را
چه گذشته ست میان تو و خواهر؟ که هنوز
باد می آورد آن ناله ی آهنگین را...
کربلا گرچه شهیدان تو را آب نداد
خوب نان داد ز اصحاب ریا چندین را
سر بریدند همه روز تو را در همه جا
روضه خوان های تو دیدند و نگفتند این را
پرچمت را زده بر سر در بیت اش، انگار
مگسی بسته به خود شاهپر شاهین را
باید از عشق تو گمراه شد از راه صلاح
بلکه کوتاه کنم مد "ولا الضالین" را
کاشکی جملگی از "ملک ری" آزاد شویم
تو دعا کن که بگوییم همه آمین را...
محمدرضا طاهری
ای که بر هم زده ای عادت هر آیین را
قاتلت را تو در آن وضع دعا می کردی
گرچه حق بود به جانش بکشی نفرین را
چه گذشته ست میان تو و خواهر؟ که هنوز
باد می آورد آن ناله ی آهنگین را...
کربلا گرچه شهیدان تو را آب نداد
خوب نان داد ز اصحاب ریا چندین را
سر بریدند همه روز تو را در همه جا
روضه خوان های تو دیدند و نگفتند این را
پرچمت را زده بر سر در بیت اش، انگار
مگسی بسته به خود شاهپر شاهین را
باید از عشق تو گمراه شد از راه صلاح
بلکه کوتاه کنم مد "ولا الضالین" را
کاشکی جملگی از "ملک ری" آزاد شویم
تو دعا کن که بگوییم همه آمین را...
محمدرضا طاهری
۹۵/۰۹/۱۲