باحیله ی عشق آمدو در هجر مهمان کرد ورفت
شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۵ ب.ظ
باحیله ی عشق آمدو در هجر مهمان کرد ورفت
آن بوسه های مرهمش را قطع درمان کرد ورفت
با ساز تار زلف او رقصان شدم در کوچه ها
پلکی زد وچشم مرا مخمور وحیران کرد و رفت
نایاب هر سنگی شود مهر جواهر میخورد
در گران دیده را جاری و ارزان کرد و رفت
عمریست در این شهر من شهره به تقوا بوده ام
ترسا نمود این جامه را چون شیخ صنعان کرد ورفت
میگشت دورم تا شدم چرخان بدورش بی وفا
در این قمر چون عقربی در کل کیهان کرد ورفت
باحیله ی احیاگری میخواند از اسطوره ها
ویرانه ای جامانده از تاریخ یونان کرد ورفت
در وهم اسطوره شدن حالا شدم عبرت کده
اری چنین با حیله اش در هجر مهمان کرد ورفت
حسین مرادی
۹۴/۰۳/۳۰