بادی وزید و سیب سرخی بر زمین افتاد
سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۰ ق.ظ
بادی وزید و سیب سرخی بر زمین افتاد
اشکی چکید و بر سکون برکه چین افتاد
با های و هوی سرخ صدها سایه ی در هم
در پلک های بسته ی طوفان طنین افتاد
ققنوس های سوخته در خویش رقصیدند
در چشم ها یک جفت گوی آتشین افتاد
چیزی ترک خورد و صدای شیهه ای پیچید
تاریخ هم دید آفتاب از پشت زین افتاد
فواره هایی سرخ تا هفت آسمان رقصان
سخت است اما اتفاقی این چنین افتاد!
کبری موسوی قهفرخی
۹۵/۰۷/۱۳