هم‌قافیه با باران

باران زد و باد آمد و شال و کلاهم رفت

چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ب.ظ
باران زد و باد آمد و شال و کلاهم رفت
آب دهانم خشک شد برق نگاهم رفت

حتی خودت هم مثل من باور نمی کردی
روزی به این آسانی از دست تو خواهم رفت

حیف تمام روزهای با تو سر کردن
که هرچه فرصت بود پای اشتباهم رفت

شوق تماشا ،عشق تو، آواز،عمر من
از چشم ،از دل، از گلو ،از دست با هم رفت

این روزها لالم که هرچه واژه سهم ام بود
همراه با تابوت شعر بی گناهم رفت

خیلی سرت را درد ... میدانم ،چه باید کرد؟
بگذار ساکم را ببندم بعد خواهم رفت

مهدى فرجى
۹۵/۰۹/۱۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران