هم‌قافیه با باران

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۱ ب.ظ

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…
جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…

وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…

روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا

افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت
فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا

کم‌کم زمانه داشت به هم می‌رساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…

تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،

از خواب می‌پریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دِل بود و ما دو تا

نجمه زارع

۹۵/۰۴/۰۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۳)

۰۷ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۶ مهدی خالدیان
زیبا بود
آفرین
نکنه کانال هم قافیه باران مال شماست؟
سلام اگه ممگنه به سایت منم سر بزن لطفا
سلام
پایگاه تیه برای مطالعه در زمینه اعتقادی، اجتماعی و دشمن شناسی است.
لینک داده شده در ارتباط با بحث شیوه برخورد حضرت امیر بادشمنان خویش است
بد نیست به سایت ما بیایی
منتظرت هستیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران