هم‌قافیه با باران

باز انگار جهان حادثه در سر دارد

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ

باز انگار جهان حادثه در سر دارد
شهر یثرب سبدی یاس معطر دارد

جبرئیل است که تکبیر مکرر دارد
کودکی آمده که هیبت حیدر دارد

چه جمالی چه کمالی چه قد وبالایی
ماه مجنون و تو لیلا تر از لیلایی

وصف اوصاف تو از عقل فراتر باشد
چون که مدح تو فقط کار برادر باشد

عاشق آن است که آیینه دلبر باشد
یعنی عباس خودش یک تنه حیدر باشد

تیر ما گر بخورد کنج هدف خوب تر است
کربلایی شدن از راه نجف خوب تر است

آمدی با دل دریا که تو دریا باشی
آمدی نور دل حضرت مولا باشی

میر و سردار و پناه دل آقا باشی
تا که بر تشنه لبان حضرت سقا باشی

یاد دادی به همه شیوه ی جانبازی را
از تو آموخته ام غیرت و سربازی را

راهی علقمه سقا شده ماشاا...
دشت در دشت چه غوغا شده ماشاا..

جنگ خیبر شده٬مولا شده٬ماشاا..
بیش از پیش چه زیبا شده ماشاا...

تیغ می راند و تکبیر اباعبدا...
ذکر لاحول ولا قوة الا باا...


مهدی چراغ زاده

۹۴/۰۴/۰۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران