هم‌قافیه با باران

بالاخره
آمبولانس بهشت زهرا
که غمگین ترین ماشین خیابان است
پایش به کوچه ما هم بازشد
و سوره ی تکویر با صوت عبدالباسط
ضبط صوت کوچک را از قیامت ترساند
...
دانشمندی نوشته است
هیچ محبتی از بین نمی رود
تنها از شکلی به شکل دیگر تغییر می کند
شاید این گلدان بنفشه ی پشت پنجره
دلتنگی های یک روز مادرم باشد
شاید آن اذان دور
نفس پاک صاحبدلی همین نزدیک...
و شاید همه چشم هایی که برایت گریسته اند
شاخه های درختی باشند
که از بهار بیرون مانده...
چقدر بی حسی موضعی خوبی دارد
این انگشت های فاتحه بر سنگ قبر
این گوشی که هر وقت پرستار بگذارد به گوشش
صدایی از قلب تو را می شنود

سیدرسول پیره

۹۶/۰۱/۲۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران