باید پذیرفت آه، او دیگر نمی آید
سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۳۹ ب.ظ
باید پذیرفت آه، او دیگر نمی آید
این ماجرای دردناکم، سر نمی آید
حسی ندارم بعد از او دیگر به آدمها
عمریست از اعماق قلبم در نمی آید
با گریه های سجده هایم بر نمی گردد
حتی خدا هم از پس او برنمی آید
یک قرن مفقود الاثر شد توی ویرانشهر
شبها صدایش هرگز از سنگر نمی آید
"فاطی" خودش را کشت و خونش مانده روی خاک
مادر به من گفت از سفر، "قیصر" نمی آید
دیگر لباس خواب ساتن را نمی خواهم
حالا که مرد قصه در بستر نمی آید !
حافظ شهادت داد با فعلِ " نخواهد شد "
افسوس که فالی از این بهتر نمی آید !!
صنم نافع
این ماجرای دردناکم، سر نمی آید
حسی ندارم بعد از او دیگر به آدمها
عمریست از اعماق قلبم در نمی آید
با گریه های سجده هایم بر نمی گردد
حتی خدا هم از پس او برنمی آید
یک قرن مفقود الاثر شد توی ویرانشهر
شبها صدایش هرگز از سنگر نمی آید
"فاطی" خودش را کشت و خونش مانده روی خاک
مادر به من گفت از سفر، "قیصر" نمی آید
دیگر لباس خواب ساتن را نمی خواهم
حالا که مرد قصه در بستر نمی آید !
حافظ شهادت داد با فعلِ " نخواهد شد "
افسوس که فالی از این بهتر نمی آید !!
صنم نافع
۹۵/۰۳/۲۵