با تو از خویش نخواندم- که مجابت نکنم
پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ب.ظ
با تو از خویش نخواندم- که مجابت نکنم
خواستم تشنه ی این کهنه شرابت نکنم
گوش کن از من و بر همچو منی گوش مکن
تا که ناخواسته مشتاق عذابت نکنم
دستی از دور به هُرم غزلم داشته باش
که در این کوره ی احساس, مذابت نکنم
گاه باران همه ی دغدغه اش باغچه نیست
سیل بی گاهم و ناگاه خرابت نکنم
فصلها حوصله سوزند -بپرهیز- که تا
فصل پر گریه ی این بسته کتابت نکنم...
محمد علی بهمنی
۹۴/۰۹/۲۶