با همه دشواری اش از حق نباید بگذریم
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ
با همه دشواری اش از حق نباید بگذریم
محضِ جانب داری اش از حق نباید بگذریم
عشق کاری کرده با من که مغول با ری نکرد
-با همه خونخواری اش- از حق نباید بگذریم
هرچه دیوار کجِ عشق است، بر دوش من است-
-زحمتِ معماری اش، از حق نباید بگذریم
سود این معدن برای بهتر از ما بود و شد
سهم ما بیگاری اش، از حق نباید بگذریم
گاه آمد مرهمم باشد، نمک زد روی زخم
با ندانم کاری اش، از حق نباید بگذریم
دل شکستن عادتش بود و پس از آن میرسید
نوبت دلداری اش، از حق نباید بگذریم
موقع رفتن ولی بر روی ساکش می چکید
اشکهای جاری اش، از حق نباید بگذریم
سید ایمان زعفرانچی
۹۵/۰۴/۰۳