ببند پنجره را ، روحِ شهر آلوده ست
دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۵۶ ب.ظ
ببند پنجره را ، روحِ شهر آلوده ست
هوای شهر پُر از سُرب و سرفه و دوده ست
ببند پنجره را ...آدمی بدونِ دَم است
نَفَس، پرنده ی مُرده،درخت فرسوده ست
هوا، حواله ی مرگ وترانه تعطیل است
نَفَس به ثانیه افتاده ، عشق نابوده ست !
ببند پنجره را ...آسمان تهیدست است
هجوم ابرِ نَفَس سوز، توده در توده است
ازاین هوای تباهی اسید می بارد
دراین سَمومِ نَفَس گیر، عمر، بیهوده است
خیالِ راحتِ مسئول بی سیاستِ شهر
بدونِ ذره ای از ابتکار، آسوده است...!
یدالله گودرزی
۹۵/۰۸/۱۷