هم‌قافیه با باران

ببین در سطر سطر صفحه ی فالی که می بینم

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۰ ب.ظ

ببین در سطر سطر صفحه ی فالی که می بینم
تو هم پایان تلخی داری ای آغاز شیرینم

ببین در فال "حافظ" خواجه با اندوه می گوید:
که من هم انتهای راه را تاریک می بینم

تو حالا هرچه می خواهی بگو حتی خرافاتی
برای من که تآثیری ندارد ، هر چه ام اینم

چنان دشوار می دانم شب کوچ نگاهت را
که از آغاز ، پایان ِ تو را در حال تمرینم

نه!  تو آئینه ای در دست مردان توانگر باش
که من درویشی از دنیای کشکول و تبرزینم

در آن سو سودِ سرشار و در این سو حافظ و سعدی
تو  و  سودای  شیرینت  ،  من  و  یاران  دیرینم

برو بگذار شاعر را به حال خویشتن ماند
چه فرقی می کند بعد از تو شادم یا که غمگینم

پس از تو حرفهایت را بگوش سنگ خواهم گفت
تو خواهی بعد از این دیوانه خوانی یا خبر چینم

محمد سلمانی

۹۵/۰۳/۱۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران