برای کشتن صد باغ یک تبر کافی است
برای کشتن صد باغ یک تبر کافی است
همین که غایبی ای ماه از نظر کافی است
جهان شده است پر از سایه ی بلاتکلیف
به جای این همه همسایه یک نفر کافی است
به یک تنفس ممتد نیاز دارد عشق
بیا کمی بنشین ماه من سفر کافی است
برای لحظه ی از جا پریدن دنیا
صدای خوردن انگشت تو به در کافی است
شکسته سورتمه ی ابر و باد، از باران-
هزار سال زمین مانده بی خبر، کافی است
بیا که حوصله ی حوض خانه سر رفته است
تو را به جان عزیزت همین قدر کافی است
همین که ثانیه ای رو به ماه بنشینم
کنار برای کشتن صد باغ یک تبر کافی است
همین که غایبی ای ماه از نظر کافی است
جهان شده است پر از سایه ی بلاتکلیف
به جای این همه همسایه یک نفر کافی است
به یک تنفس ممتد نیاز دارد عشق
بیا کمی بنشین ماه من سفر کافی است
برای لحظه ی از جا پریدن دنیا
صدای خوردن انگشت تو به در کافی است
شکسته سورتمه ی ابر و باد، از باران-
هزار سال زمین مانده بی خبر، کافی است
بیا که حوصله ی حوض خانه سر رفته است
تو را به جان عزیزت همین قدر کافی است
همین که ثانیه ای رو به ماه بنشینم
کنار سادگی ات زیر یک کپر کافی است
ببخش ساده اگر حرف می زنم، هرچند
تو ساده ای و همین شعر مختصر کافی است.
"عبدالحسین انصاری ات زیر یک کپر کافی است
ببخش ساده اگر حرف می زنم، هرچند
تو ساده ای و همین شعر مختصر کافی است.
عبدالحسین انصاری