بردن چهره و لبخند تو از یاد هنر میخواهد
چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۴ ب.ظ
بردن چهره و لبخند تو از یاد هنر میخواهد
همچو آیینه فراموشی افراد هنر میخواهد
هر که با فکر شکار تو کمین کرد شبی عاشق شد
دلبری کردن در پنجهی صیاد هنر میخواهد
قاصدک آمده شاید که رقیب تو شود اما نه
دادن زلف پریشان شده بر باد هنر میخواهد
بر سر خندهی تو جنگ شد و عاقبتم ویرانی است
روی پا ماندن در حومهی بغداد هنر میخواهد
قهوهی تلخ تماشای تو با دوست دو فنجان کافی است
سبک شیرین شدن قصهی فرهاد هنر میخواهد
محمد شیخی
۹۵/۰۳/۱۲