برگرد که بعد از تو نگاهم نگران است
چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۵ ب.ظ
برگرد که بعد از تو نگاهم نگران است
چون برگ درختی که پریشان خزان است
ای کــــاش که گیسوی تو را خوب نمی دید
بادی که پس از دیـــــدن تو در جریان است
لبخنـد تو با دشمن من ، پــیش نگاهــم
تیریست که در چله ی بی رحم کمان است
من خــــــــسته ام از حرف زدن با قلم و شعر
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
دیدار تو عــید است ولی حال و هوایم
مانند شب آخر ماه رمضان است
محمد شیخی
۹۴/۰۹/۲۵