بر خاطر آزاده غباری ز کسم نیست
پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۸ ب.ظ
بر خاطر آزاده غباری ز کسم نیست
سرو چمنم، شکوهای از خار و خسم نیست
از کوی تو بی ناله و فریاد گذشتم
چون قافلة عمر نوای جرسم نیست
افسردهترم از نفس باد خزانی
کآن نوگل خندان نفسی همنفسم نیست
صیاد ز پیش آید و گرگ اجل از پی
آن صید ضعیفم که ره پیش و پسم نیست
بیحاصلی و خواری من بین، که در این باغ
چون خار به دامان گلی دسترسم نیست
از تنگدلی پاس دل تنگ ندارم
چندان کشم اندوه که اندوه کسم نیست
امشب رهی! از میکده بیرون ننهم پای
آزرده دردم، دو سه پیمانه بسم نیست
رهی معیری
۹۴/۰۵/۲۹