هم‌قافیه با باران

بر قامت صبرش، چه فرود آمده سرها

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۱۴ ب.ظ
بر قامت صبرش، چه فرود آمده سرها
از حیدریِ هیبتِ او، بوده ظفرها

تنها نه ملائک به طوافِ گلِ رویش
بل سجده‌کنان در حرمش، شمس‌و‌قمرها

آن را که خیال زر و سیم است به دامن
گو سویِ دمشق‌ است همه دُرّ و گهرها

سخت است ازآن واقعه‌ی هجر‌ سرودن
زیبا چو به دیده، همگی زیر و زبرها

بانو همه‌ی عشق به گودال سپرد و
با رأس برادر، چه سفرها... چه خطرها...

لرزید تن عرش، ازین داغِ جدایی
وز غصه‌ی او خم شده بسیار، کمرها
 ***
ما بهرِ دفاع از حرمش، کوهِ نبردیم
حاشا که خورد باردگر خونِ‌جگرها

مسعود انصاری
۹۳/۱۲/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران