بس که من با درد هجرانت مدارا کرده ام
جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۴۸ ق.ظ
بس که من با درد هجرانت مدارا کرده ام
خویش را در حلقه ی عشاق رسوا کرده ام
درد را بی گفتگو باید به اهل درد گفت
در غمت با شمع زین رو گفتگو ها کرده ام
اشک را گفتم چرا میریزی ای دیوانه گفت:
روزن امّیدی از این گوشه پیدا کرده ام
منّت از خوبان کشیدن شیوه ی آزادگیست
زین سبب قامت خم از بار تمنا کرده ام
با "صفا" گفتم که غوغا میکنی در شعر گفت:
دیده ام غوغای چشمی را و غوغا کرده ام
نواب صفا
خویش را در حلقه ی عشاق رسوا کرده ام
درد را بی گفتگو باید به اهل درد گفت
در غمت با شمع زین رو گفتگو ها کرده ام
اشک را گفتم چرا میریزی ای دیوانه گفت:
روزن امّیدی از این گوشه پیدا کرده ام
منّت از خوبان کشیدن شیوه ی آزادگیست
زین سبب قامت خم از بار تمنا کرده ام
با "صفا" گفتم که غوغا میکنی در شعر گفت:
دیده ام غوغای چشمی را و غوغا کرده ام
نواب صفا
۹۴/۱۱/۲۳