هم‌قافیه با باران

بس است هر چه زمین از من و تو بار کشید

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ب.ظ

بس است هر چه زمین از من و تو بار کشید
چگونه می شود از زندگی کنار کشید ؟

چقدر می شود آیا به روی این دیوار
به جای پنجره نقاشی بهار کشید ؟

برای دور زدن در مدار بی پایان
چقدر باید از این پای خسته کار کشید ؟

گلایه از تو ندارم چرا که آن نقاش
مرا پیاده کشید و تو را سوار کشید

حکایـت من و تو داستان تکه یخی ست
که در برابر خورشید انتظار کشید

چگونه می شود از مردم خمار نگفت
ولی هزار رقم دیده خمار کشید ؟

اگر بهشت برای من و تو است چرا
پس از هبوط ، خدا دور آن حصار کشید ؟

چرا هر آنچه هوس را اسیر کرد اما
برای تک تکشان نقشه فرار کشید ؟

خدا نخست سری زد به جبه منصور
سپس به دست خودش جبه را به دار کشید

خودش به فطرت ابلیس سرکشی آموخت
و بعد نقطه ضعفی گرفت و جار کشید

غزل ، قصیده اگر شد مقصر آن دستی است
که طرح قصه ما را ادامه دار کشید !

غلامرضا طریقی


کانال ما در تلگرام hamghafiebabaran@

۹۴/۱۰/۰۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران