هم‌قافیه با باران

بنشین برایت حرف دارم در دلم غوغاست

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۴۴ ب.ظ

بنشین برایت حرف دارم در دلم غوغاست

وقتی که شاعر حرف دارد آخر دنیاست

شاعر بدون شعر یعنی لال! یعنی گنگ!

در چشم های گنگ اما حرف دل پیداست!

با شعر، حقِ انتخاب کمتری داری

آدم که شاعر می شود تنهاست یا ... تنهاست!

هر کس که شعری گفت بی تردید مجنون است

هر دختری را دوست می دارد بدان لیلاست

پروانه ها دور سرش یکریز می چرخند

از چشم آدم ها خُل است، از دید من شیداست

در وسعتش هر سینه داغ کوچکی دارد

دریا بدون ماهی قرمز چه بی معناست!

دنیا بدون شاعر دیوانه دنیا نیست

بی شعر، دنیا آرمانشهر فَلاطون هاست

من بی تو چون دنیای بی شاعر خطرناکم

من بی تو واویلاست دنیا بی تو واویلاست!

تو نیستی و آه پس این پیشگویی ها

بی خود نمی گفتند: فردا آخر دنیاست!

تو نیستی و پیش من فرقی نخواهد کرد

که آخر پاییز امروز است یا فرداست

یلدای آدم ها همیشه اول دی نیست

هر کس شبی بی یار بنشیند شبش یلداست


مهدی فرجی

۹۳/۱۰/۱۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران