هم‌قافیه با باران

بن بست جاده های تو دیوار من شده

چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۴۲ ق.ظ
بن بست جاده های تو دیوار من شده
از طاق و اتفاق و نگاهت سقوط: من

باید به ابروان خودم خم نیاورم
تو داد پشت محکمه ها و سکوت: من

با خاطرات رفته پر از عشق بازی ام
کز می کنم میان خودم، دم نمی زنم

خون می دود به صورت سرخم تمام روز
دریاچه ثبت می کنم از گریه کردنم

از دادگاه هر شبه اعدام می شوم
می دوزم امتداد دهان را که:لال شو

از خون توی شیشه ی این زندگی بنوش
گردن بزن تمام خودت را.. حلال شو

جاری شدی حساب تو از عشقمان جداست
من درد بی کس چک برگشت خورده ام

خالی شدم از عشق سپرده.. بی آب/رو
خالی شدم اگر چه ک فعلن نمرده ام

بی پرده تر در آینه ها درد می کشم
پیشانی ام لباس پر از خط و چین شده

این عشق، آب رفته ی بی بازگشتن است
با مارهای توی لباست عجین شده

من گریه هام را به خودم بغض می کنم
تا با تفاله های خودم همسری کنم

من مرد مانده ام که بمانم زنت عزیز
باید برای غصه ی خود مادری کنم

حانیه دری
۹۴/۱۰/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران