به این بهانه که شایدتورانمیخواهم
سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۳۸ ب.ظ
به این بهانه که شایدتورانمیخواهم
عزانکن شبمان راعزیز خودخواهم
دلم گرفته ازاین شکوه های پی درپی
دلت گرفته؟رفیق همیشه همراهم؟
بگو!کجای تنت میل بوسه دارد،هااا؟
خودم که، مایل لبهاوصورت ماهم
چه کرده برق لبت بادلم نمیدانم
همیشه کشته ی یک اتصال کوتاهم!!
چقدرعاشقمی رانگفته ای اما
من ازتمام رموزنگاهت آگاهم
رفیق,آمده تانیمه راه،دستم را
بگیربگذرداین نیمِ مانده هم باهم
به چادرت به نمازت به سجده ات بخدا
توهم خدایمی اما خدای گمراهم
چقدرحوصله دارم بقول معروفت
که غرق خوابی وبیهوده غرق درآهم
مجتبی سپید
۹۶/۰۱/۲۹