به تازه کردن اندوه من میآیند، آه...
شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ
به تازه کردن اندوه من میآیند، آه...
مسافران که هر از گاه می رسند از راه
نمانده است تو را هیچ یاد یار و دیار
نمانده است مرا هیچ غیر آه و نگاه
نشسته است به راهت هزار چشمِ سپید
تو دل به راه ندادی هزار سال سیاه
من آه میکشم و باز بیشتر شده است
مهِ زمین و دم آسمان و هاله ماه
حساب روز و شب و سال و ماه دستم نیست
تو خود به یاد بیاور قرار خود را گاه
گمان مبر که دگر بی تو زنده خواهم ماند
به عزت و شرف لا اله الا الله...
محمدمهدی سیار
۹۳/۱۰/۲۰