بهدست خود بتراش و درآور از سنگم
دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ
بهدست خود بتراش و درآور از سنگم
اگرچه هرچه که هستم سراسر از سنگم
مرا که در دل خود شعله میکشم دایم
از آتشم نیمی، نیم دیگر از سنگم
نبوده سنگ صبورم کسی بهغیر دلم
عجیب نیست اگر سنگدلتر از سنگم
نه... ساده نگذر و بنشین کنار خلوت من
مگرکه بر سر راه تو کمتر از سنگم؟
چنان به فکر تو هستم که میزند روزی
درست بعد از مرگم گلی سر از سنگم
...
نصیب من که نشد... کوه میشوم کمکم
که بیستون بتراشند آخر از سنگم
امیر اکبرزاده
۹۴/۰۴/۰۸