هم‌قافیه با باران

به دست لفظ به معنا شدن نمی‌گنجم

چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۲۱ ب.ظ
به دست لفظ به معنا شدن نمی‌گنجم
سکوت آهم و در صد سخن نمی‌گنجم

مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم
هزار روحم و در یک بدن نمی‌گنجم

ضمیر مشترکم، آنچنان که «خود» پیداست
که در حصار تو و ما و من نمی‌گنجم

«تن است؛ شیشه» و «جان؛ عطر» و «عمر؛ شیشه‌ی عطر»
چو عمر در قفس جان و تن نمی‌گنجم

ز شوق با تو یکی بودن آنچنان مستم
که در کنار تو در پیرهن نمی‌گنجم

به سر هوای تو می‌پرورم که مثل حباب
اگرچه هیچم، در خویشتن نمی‌گنجم

فاضل نظری
۹۵/۰۲/۲۹
هم قافیه با باران

کتاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران