به ذوقِ داغِ کسی در کنارِ سوختگیها
سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۲۰ ب.ظ
به ذوقِ داغِ کسی در کنارِ سوختگیها
چو شمع سوختم از انتظار سوختگیها
ز خود رمیده شرار دلیست در نظر من
بس است اینقدَرم یادگار سوختگیها
به هر قدم جگری زیرپا فشردهام امشب
چو آه میرسم از لالهزار سوختگیها
شرارِ محملِ شوقم، گُدازِ منزلِ ذوقم
هزار قافله دارم به بار سوختگیها
هنوز از کف خاکسترم بهارفروش است
شکوفهٔ چمن انتظار سوختگیها
ز داغِ صورت خمیازه بست شمع خموشم
فنا نبرد ز خاکم خمار سوختگیها
بیا که هست هنوز از شرارِ شعلهٔ عمرم
نفسشماریِ صبح بهار سوختگیها
به سینه داغ و به دل ناله و به دیده سرشکم
محبتم همهجا شعلهکار سوختگیها
رمید فرصت و ننواخت عشقم از گل داغی
گذشت برق و نگشتم دچار سوختگیها
بضاعتی نشد آیینهٔ قبول محبت
مگر دلی برَد از ما به کار سوختگیها
مقیم عالم نومیدیام ز عجز رسایی
نشستهام چو نفس بر مزار سوختگیها
به محفلی که ادبپرور است نالهٔ بیدل
نجَسته دود سپند از غبار سوختگیها
بیدل
چو شمع سوختم از انتظار سوختگیها
ز خود رمیده شرار دلیست در نظر من
بس است اینقدَرم یادگار سوختگیها
به هر قدم جگری زیرپا فشردهام امشب
چو آه میرسم از لالهزار سوختگیها
شرارِ محملِ شوقم، گُدازِ منزلِ ذوقم
هزار قافله دارم به بار سوختگیها
هنوز از کف خاکسترم بهارفروش است
شکوفهٔ چمن انتظار سوختگیها
ز داغِ صورت خمیازه بست شمع خموشم
فنا نبرد ز خاکم خمار سوختگیها
بیا که هست هنوز از شرارِ شعلهٔ عمرم
نفسشماریِ صبح بهار سوختگیها
به سینه داغ و به دل ناله و به دیده سرشکم
محبتم همهجا شعلهکار سوختگیها
رمید فرصت و ننواخت عشقم از گل داغی
گذشت برق و نگشتم دچار سوختگیها
بضاعتی نشد آیینهٔ قبول محبت
مگر دلی برَد از ما به کار سوختگیها
مقیم عالم نومیدیام ز عجز رسایی
نشستهام چو نفس بر مزار سوختگیها
به محفلی که ادبپرور است نالهٔ بیدل
نجَسته دود سپند از غبار سوختگیها
بیدل
۹۶/۰۸/۳۰