به رنگ نور درآمد ، گرفت هر سو را
سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ
به رنگ نور درآمد ، گرفت هر سو را
شکفت در گل و پاشید هر طرف بو را
فرود آمد و قلب مرا نشانه گرفت
روان به سجده درآمد کمان ابرو را
و در گلوی قناری دمید و جاری شد
و روی برکه نشست و ... نگاه کن قو را
نگاه کن هیجان جمیل جوها را
و گوش کن ضربان درخت و آهو را
و آب شد که بنوشم و رنگ شد که ببین
و می وزید و شنیدم سکوت را ، او را
به گوش نحل سخن گفت و نحل رفت از هوش
بنوش شهد مناجات اهل کندو را
دچار غیبت هوشم ، چه گفت در گوشم
به روی آینه افکند موج گیسو را
وزید و در کلماتم دمید و ماتم کرد
دفا ، دفا ! بخروش و بلرز تنبورا
قربان ولیئی
کانال ما در تلگرام hamghafiebabaran@
۹۴/۱۰/۰۸