به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۰ ب.ظ
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه شکن میرسد چه چاره کنم
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که می خورند حریفان ومن نظاره کنم
چو غنچه بالب خندان به یاد مجلس شاه
پیاله گیرم واز شوق جامه پاره کنم
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید
گر از میانه بزم طرب کناره کنم
ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت
حواله سر دشمن به سنگ خاره کنم
گدای میکده ام لیک وقت مستی بین
که ناز بر فلک وحکم بر ستاره کنم
مرا که نیست ره ورسم لقمه پرهیزی
چرا ملامت رند شرابخواره کنم
به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی
ز سنبل وسمنش ساز طوق ویاره کنم
زباده خوردن پنهان ملول شد حافظ
به بانگ بربط ونی رازش اشکاره کنم
حافظ
۹۵/۰۶/۲۴