به لحنی گریه کردم تا وجودت را بلرزاند
دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۳۵ ب.ظ
به لحنی گریه کردم تا وجودت را بلرزاند
تکان شانه لحن گریه ام را خوب می داند
کسی می خواهد آوازی بخواند تا سکوت من
ولی در حیرت تفسیر لحنم گنگ می ماند
کسی, شاید تو, شاید هیچ کس, شاید کسی دیگر
می آید تا مرا از فرصت ساحل بترساند
کسی می آید و پارو به دستش, روح قایق را
به سبکی تازه تا ساحل که نه, تا مرگ می راند
کسی می آید و لالایی محزون گیسویش
گمان دارد که باید این پریشان را بخواباند
پریشان مثل گیسوی تو اما با وجود این
پریشانی ما را هیچ کس گیسو نمی خواند
بیا در من نزول بارش آیات قرآن باش
به لحنی که تمام تار و پودم را بلرزاند.
هادی خورشاهیان
تکان شانه لحن گریه ام را خوب می داند
کسی می خواهد آوازی بخواند تا سکوت من
ولی در حیرت تفسیر لحنم گنگ می ماند
کسی, شاید تو, شاید هیچ کس, شاید کسی دیگر
می آید تا مرا از فرصت ساحل بترساند
کسی می آید و پارو به دستش, روح قایق را
به سبکی تازه تا ساحل که نه, تا مرگ می راند
کسی می آید و لالایی محزون گیسویش
گمان دارد که باید این پریشان را بخواباند
پریشان مثل گیسوی تو اما با وجود این
پریشانی ما را هیچ کس گیسو نمی خواند
بیا در من نزول بارش آیات قرآن باش
به لحنی که تمام تار و پودم را بلرزاند.
هادی خورشاهیان
۹۵/۰۲/۱۳