به نام خداوند نان آفرین
به نام خداوند نان آفرین
و دندان و نان توأمان آفرین
خداوند لبخند و شوخی و طنز
خداوند شیرین بیان آفرین
خداوند باحال و اهل صفا
خداوند حور و جنان آفرین
خداوند اقشار شاسّی بلند!
و بیچارهها را ژیان آفرین
نوابخش موسیقی سنّتی
«سراج»، «افتخاری»، «بنان» آفرین
«حسین علیزاده» و «ذوالفنون»
و «پرویز مشکاتیان» آفرین
و خوانندهی آنور آب را
به اصرار نسل جوان آفرین
برای بز و گوسفندان، شبان
برای شتر، ساربان آفرین
برای بشر، سازمان ملل
رییسی چو «کوفی عنان» آفرین
خداوند «ژول ورن»، «کافکا»، «چخوف»
«فهمیه رحیمی»... رمان آفرین!
نبوده به غیر از نویسندهها
برای کسی داستان آفرین
و شاعر هم البته شاعر شده
به لطف خدای دُخان آفرین
نه! البته «سعدی» نبود اهل دود
لذا با چه شد بوستان آفرین؟!
خداوند همسر دِهِ مهربان
برای «سمن»، «ارغوان»، «آفرین»
چرا کاکتوسش رسیده به من
خداوند سرو چمان آفرین؟!
چه زخمی از این بدتر آیا بُوَد
که زخمت زند پانسمان آفرین؟
فلان طرح، ناقص شده افتتاح
به نام خدای روبان آفرین
خدایی که در سایهاش میشوند
همه دینفروشان، دکان آفرین
علیرغم تحریم هر دشمنی
خدا میشود راندمان آفرین
سر کوچهای گوجهها را گران
سر کوچهای رایگان آفرین
و تحت فشار تورّم مرا
بسی قابل زایمان آفرین
برای سفرهای استانیِ،
فلان شخص هم ارمغان آفرین
برای مدیران این مملکت
مدیریّتی بیکران آفرین
و عمری زیاد و دراز و طویل
بلاانقضا، جاوادن آفرین
::
چه سرویسها شد در این زندگی
دهانم! خدای دهان آفرین!
در آورده مو بس که هی غر زدم
زبانم! خدای زبان آفرین
اگر زهر شرط است ما خوردهایم
به جان تو ای استکان آفرین!
ولی باز با این تفاسیر شکر
تشکّر خداوند جان آفرین!
هزار آفرین! صد هزار آفرین!
همینطور، هی همچنان آفرین!
رضا احسان پور