به نای نی لبکم درد مبهمی دارم
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ
به نای نی لبکم درد مبهمی دارم
دلم خوش است نفس میکشم غمی دارم
شبان ساده ی ایلم , مرا میازاری
تو را عزیزتر از چشم خویش می دارم
عروس وسوسه های بزرگ , کاری کن
غمی به قدمت تاریخ آدمی دارم !
اگر چه دست دلم را کسی حنا نگرفت
کنار چشم تو , امید مرهمی دارم
عزیز , گریه ی من از سرتظاهرنیست
هنوز گوشه ی این دل , محرمی دارم
نگو که شکوه به عیسای عشق خواهم برد
که من برای خود ای دوست , مریمی دارم !
بپرس از رمه هایم بپرس با یادت
به سوز نی لبک خود چه عالمی دارم ... !
سیدمحمدعلی رضازاده
۹۵/۰۴/۰۳