هم‌قافیه با باران

به کجا برم سر خام خود که به شعله‌ای بخرد مرا
به کجا کشم لب خام خود که به عالمی ببرد مرا

به خدا که او نرود ز دل به فسون مردم منفعل
نرود برون همه ز آب و گل، چه کُشد مرا چه کِشد مرا

به علی است دخل خدا دخیل، به علی است عصمت جبرئیل
ز دم مسیح وجود او چه رسد مرا چه رسد مرا؟

سر خاک من چو گذر کند، به قتیل خویش سفر کند
به سبوی خویش تر کند، ز مسیح ِ جان بدمد مرا

به تجمّلات جلالی‌اش، به صعود قوس کمالی‌اش
به جلال جلّ جمالی‌اش، شده رهنمون به احد مرا

همه اوست تاج محل شده، همه اوست زهر و عسل شده
همه اوست رب ملل شده، زده نفخه‌ای به جسد مرا

تو کجا و بار بدن کجا، تو کجا و قالب تن کجا؟
تو کجا و معنی من کجا؟ ز تو کی مدیحه بود مرا؟

محمد سهرابی

۹۴/۰۴/۰۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران