به یادم آمدی و عقده دلم وا شد
جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۴۶ ب.ظ
به یادم آمدی و عقده دلم وا شد
چنان گریستم از دل که دیده دریا شد
به جستجوی تو در شهر نامرادی ها
نفس به کوچه نی رفت وناله پیدا شد
من و خیال تو هرشب بگو مگو داریم
مخواه تا که بگویم کدام رسوا شد
تو بیکرانی و من قطره ای ولی بنگر
ز شرم بس که عرق کرد قطره دریا شد
مگر چه بود در آن چشم های جادویی
که در من آتشی از جنس عشق بر پا شد
نرو که طاقت ماندن مرا نمانده دگر
بیا که می روم امشب مپرس هر جا شد
هنوزمیشنوم از لب تمامی شهر
به پچ پچی که تو رفتی و ناله تنها شد
۹۳/۱۲/۱۵