بوسه نه .... خنده ی گرم از دهن ات کافی بود
شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ب.ظ
بوسه نه .... خنده ی گرم از دهن ات کافی بود
این همه عطر چرا؟.... پیرهن ات کافی بود !
دانه و دام چرا مرغک پر سوخته را؟
قفسِ زلفِ شکن در شکن ات کافی بود !
می شد این باغ خزان دیده بهاری باشد
یک گل صورتی دشت تن ات کافی بود !
لطف کردی به خدا در غزلم آمده ای
از همان دور، مژه هم زدن ات کافی بود !
قافیه ریخت به هم .....خلوت من خوشبو شد
گل چرا ماه؟........ در ادکلن ات کافی بود !
*اگر نام شاعر را میدانید سپاسگزار خواهیم شد که ما را مطلع فرمایید. با تشکر
۹۳/۱۰/۲۰