هم‌قافیه با باران

بکش ار کشی به تیغم، بزن ار زنی به تبرم

چهارشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ب.ظ

بکش ار کشی به تیغم، بزن ار زنی به تبرم
بکن آنچه می‌توانی که من از تو ناگزیرم

همه شرط عاشق آنست که کام دوست جوید
بکن ار کنی قبولم، ببر ار بری اسیرم

سر من فرو نیاید به کمند پهلوانان
تو کنی به تار مویی همه روزه دستگیرم

نظر ار ز دوست پوشم که برون رود ز چشمم
به چه اقتدار گویم که برون شو از ضمیرم

ز جهان کناره کردم که تو در کنارم آیی
مگر ای جوان رهانی ز غم جهان پیرم

تو به راه باد گویا سر زلف خود گشودی
که ز مغز جای عطسه همه می‌جهد عبیرم

طلب از خدای کردم که بمیرم ار نیایی
تو نیامدی و ترسم که درین طلب بمیرم

مگرم نظر بدوزی به خدنگ جور ورنه
همه تا حیات دارم نظر از تو برنگیرم

به هوای مهر محمود چو ذره در نشاطم
که چو آفتاب روزی به فلک برد امیرم


قاآنی

۹۴/۱۱/۱۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران