هم‌قافیه با باران

بیا تا لیلی و مجنون شویم ،افسانه اش با من

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ب.ظ

بیا تا لیلی و مجنون شویم ،افسانه اش با من
بیا با من به شهر عشق رو کن،خانه اش با من

 بیاتا سر به روی شانه هم، راز دل گوییم
اگر مویت چو روزم شد پریشان، شانه اش با من

سلام ای غم، سلام ای آشنای مهربان دل
پر پرواز واکن چون پرستو، لانه اش با من

مگو دیوانه کو، زنجیر گیسو را زهم وا کن
دل دیوانهِ ی دیوانه ی دیوانه اش.... ، با من

در این دنیای وانفسای حسرتزای بی فردا
خدایا عاشقان را غم مده، شکرانه اش با من

 مگو دیگر سمندر در دل آتش نمی سوزد
تو گرمم کن به افسون، گرمی افسانه اش با من

چه بشکن بشکنی دارد، فلک در کار سرمستان
تو پیمان بشکنی، نشکستن پیمانه اش با من

در میخانه ی چشمت به گلگشت نگه وا کن
خرابم کن، خراب...آبادی و یرانه اش با من

۹۴/۱۲/۱۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران