بیش از این تاب و توانم به تو نزدیک شدم
سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۲ ق.ظ
بیش از این تاب و توانم به تو نزدیک شدم
اشتباهی به گمانم به تو نزدیک شدم
باخت دادم دل ِ خود را به یقین بی آنکه
دستت از قبل بخوانم به تو نزدیک شدم
نور چشمی ست هرآنکس که تو را دارد و من
غافل از نام و نشانم به تو نزدیک شدم
هوست عطر بهار است و شفابخش , ببخش !
من که درگیر خزانم به تو نزدیک شدم
چشمه ی خضری و پیرم به امید اینکه
می کند عشق جوانم به تو نزدیک شدم
چشمم افتاد به چشمت به هواخواهی که
میدهد درد امانم به تو نزدیک شدم
دست رد می زنی و من به بهای اینکه
درکنار تو بمانم به تو نزدیک شدم
آخر شعر به دیوانگی ام دلخوش باش
من که رسوای جهانم به تو .... نزدیک شدم
سید مهدی نژاد هاشمی
۹۵/۰۲/۲۱