بیعشق زیستن را، جز نیستی چه نام است؟
شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۱ ب.ظ
بیعشق زیستن را، جز نیستی چه نام است؟
یعنی اگر نباشی، کار دلم تمام است
با رفتن تو در دل، سر باز میکند، باز
آن زخم کهنهیی که، در حال التیام است
وقتی تو رفته باشی، کامل نمیشود عشق
بعد از تو تا همیشه، این قصه ناتمام است
از سینه بی تو شعری، بیرون نیارم آورد
بعد از تو تا همیشه، این تیغ در نیام است
از تازیانهها نیز، سر میکشد دل من
این توسنی که از تو با یک اشاره، رام است
زیباتر از نگاهت، نتوان سرود شعری
شعر تو، شاعر من! کاملترین کلام است
وقتی تو رخ بپوشی، در این شب مضاعف
هم ماه در محاق است، هم مهر در ظلام است
خواهی رها کن اینجا، در نیمه راه ما را
من با تو عشقم اما، ای جان علیالدوام است
آری تو و صفایت! ای جان من فدایت
کز من به خاک پایت، این آخرین سلام است
مینوشم و سلامم همچون همیشه با توست
ور شوکرانم اینبار، جای شکر به جام است
حسین منزوی
۹۵/۰۴/۰۵