هم‌قافیه با باران

بی تو شکوفه های سحر وا نمی شود

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۰ ب.ظ

بی تو شکوفه های سحر وا نمی شود
بازآ که شب بدون تو فردا نمی شود

قفل دری که بین من و دست های توست
در غایت سیاهی شب وا نمی شود

ورد من است نام تو، هرچند گفته اند:
شیرین دهن، به گفتن حلوا نمی شود!

عشق من و تو قصه ی تلخ مصیبت است
می خواهم از تو بگسلم اما نمی شود

ای مرگ ! همتی که دلِ دردمندِ من
دیگر به هیچ روی مداوا نمی شود

آتـــــش بگیر تا که بدانی چه می کشم
احساس سوختن به تماشا نمی شود

قلبی که همچو مشعل نم دیده شد خموش
دیگر به هیچ بارقه گیرا نمی شود

درد مرا ز چهره ی خاموش، کس نخواند
چون شعر ناسروده که معنا نمی شود...

عباس خیرآبادی

۹۵/۰۳/۱۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران