هم‌قافیه با باران

تا بیفتد روسریت از سر، مشقت می کشند

جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۳۹ ق.ظ

تا بیفتد روسریت از سر، مشقت می کشند

 بادها الحق والانصاف زحمت می کشند!

بس که هرجا بر سرت دعواست حتی شانه ها

 انتظار تار موی ات را به نوبت می کشند!

چشم تو... ابروی تو... یاللعجب این روزها

 مست ها را هم به محرابِ عبادت می کشند

جای هر روزی که بی تو در دلم زخمی نشست

 رسمِ زندان است... بر دیوار آن، خط می کشند

میوه می چینم، برایم برگ ها را پس بزن

 دست هایم پشتِ پیراهن خجالت می کشند

بس که در عین ریا، "مردم فریب" اند آخرش

 چشم هایت را به دنیای سیاست می کشند

پس مواظب باش وقتی عابرانِ سر به زیر

 با زبانِ بی زبانی از تو منت می کشند!

مردمِ چشمم به خـون از دولتِ عشق ات نشست

 هرچه مردم می کشند از دستِ دولت می کشند!!!


علی فردوسی

۹۳/۰۶/۲۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران