تا صبحدمان، در این شب گرم
چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۵ ب.ظ
تا صبحدمان، در این شب گرم
افروخته ام چراغ، زیراک
می خواهم برکشم به جا تر
دیواری درسرای کوران
برساخته ام نهاده کوری
انگشت که عیبهاست با آن
دارد به عتاب کور دیگر
پرسش که چراست این، چرا آن؟
وینگونه به خشت می نهم خشت
در خانه ی کور دیدگانی
تا از تَف آفتاب فردا
بنشانمشان به سایبانی
افروخته ام چراغ از این رو
تا صبحدمان در این شب گرم
می خواهم بر کشم به جا تر
دیواری در سرای کوران
نیما یوشیج
۹۶/۰۳/۰۳