هم‌قافیه با باران

تا که از چنگ تو آهنگ خطر می آید

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۲ ب.ظ

تا که از چنگ تو آهنگ خطر می آید
این همه فتنه زچشمان تو برمی آید

چشم تو آن زحل مانده به آغوش فلک
مست و گیراست که در صدر خبر می آید

بدعتی تازه نهاده ست به دینداری عشق
بوق و کرنا زده آیین دگر می آید

مانده ام گر کند قصد به خون همگان
عالمی جان به کف از شوق به سر می آید

بی جهت نیست که خلقی همه در دام تواند
شیر چشمان تو آهو به نظر می آید

جان سپردند بسی بر سر دار مژه ات
پلک برهم چو زنی خون جگر می آید

چشم تو چشم پُراندوه مرا دید و گذشت
کی به سنگ دلت از غصه اثر می آید

شرح دلدادگیم شرح غم دربه دری ست
هرکه آگه شده با دیده ی تر می آید

طرح لبخند من افتاد به آیینه ی رُخ
شادم از این که غمت شام و سحر می آید

مرتضی برخورداری

۹۵/۰۹/۰۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران