تلاقی بشکوهِ مِه و معمایی
پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۴۸ ب.ظ
تلاقی بشکوهِ مِه و معمایی
تراکم ِ همه ی رازهای دنیایی
به هیچ سلسله ی خاکیان نمی مانی
تو از کدامین دنیای تازه می آیی ؟
عصیر دفتر « حافظ » ؟ شراب شیرازی ؟
چه هستی آخر ؟ کاین گونه گرم و گیرایی ؟
تو از قبیله ی سوزان آتشی شاید
چنین که سرکش و پاک و بلند بالایی
مرا به گردش صد قصّه می برد چشمت
تو کیستی ؟ ز پری های داستان هایی ؟
شعاع نوری ، بر تپه های روشنِ موج
تو دختر فلقـّی و عروس دریایی
نسیم سبزی ، از جلگه های تخدیری
گل سپیدی ، بر آب های رؤیایی
فروغ باری ، خون نظیف خورشیدی
شکوهمندی ، روح بزرگ صحرایی
تو مثل خنده ی گل ، مثل خواب پروانه
تو مثل آن چه که نا گفتنی است ، زیبایی
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت ؟
که جاودانه ترین لحظه ی تماشایی
حسین منزوی
تراکم ِ همه ی رازهای دنیایی
به هیچ سلسله ی خاکیان نمی مانی
تو از کدامین دنیای تازه می آیی ؟
عصیر دفتر « حافظ » ؟ شراب شیرازی ؟
چه هستی آخر ؟ کاین گونه گرم و گیرایی ؟
تو از قبیله ی سوزان آتشی شاید
چنین که سرکش و پاک و بلند بالایی
مرا به گردش صد قصّه می برد چشمت
تو کیستی ؟ ز پری های داستان هایی ؟
شعاع نوری ، بر تپه های روشنِ موج
تو دختر فلقـّی و عروس دریایی
نسیم سبزی ، از جلگه های تخدیری
گل سپیدی ، بر آب های رؤیایی
فروغ باری ، خون نظیف خورشیدی
شکوهمندی ، روح بزرگ صحرایی
تو مثل خنده ی گل ، مثل خواب پروانه
تو مثل آن چه که نا گفتنی است ، زیبایی
چگونه سیر شود چشمم از تماشایت ؟
که جاودانه ترین لحظه ی تماشایی
حسین منزوی
۹۷/۰۲/۲۰