هم‌قافیه با باران

تمام دستِ تو روز است و چهره‌ات گرما..

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ب.ظ

تمام دستِ تو روز است
و چهره‌ات گرما..
نه سکوت دعوت می‌کند
و نه دیر است

دیگر باید حضور داشت!
در روز...
در خبر...
در رگ...
و در مرگ...

از عشق
اگر به زبان آمدیم فصلی را باید
برای خود صدا کنیم!
تصنیف‌ها را بخوانیم...
که دیگر زخم‌هامان بوی بهار گرفت.

بمان:
که برگ خانه‌ام را به خواب داده‌ای
فندق بهارم را به باد
و رنگ چشمانم را به آب.

تفنگی که اکنون تفنگ نیست،
و گلوله‌یی که در قصه‌ها
عتیقه شده است
روبروی کبوتران
تشنگی پرندگان را دارد.

 احمدرضا احمدی

۹۶/۰۳/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران