تنها به سمت معرکه باید سفر کند
جمعه, ۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۶ ب.ظ
تنها به سمت معرکه باید سفر کند
زینب کجاست دختر او را خبر کند؟
این لاله لاله باغ مگر وانهادنیست؟
این شرحه شرحه داغ مگر شرح دادنیست؟
آه ای رباب، جان من این دل، دلِ تو نیست؟
این جان که هست در کفِ قاتل، دلِ تو نیست؟
این باغ لاله چیست به گودال قتلگاه؟
آیا حسین بود؟ نکردیم اشتباه؟
آه ای رباب، قاتلِ خودسر چه میکند؟
با جای بوسههای پیمبر چه میکند؟!
حالا چه عاشقانه محاسن کند خضاب
سبط رسول، تشنه میان دو نهر آب!
کمکم سکوت، ساحلِ فریاد میشود
آبِ فرات بر همه آزاد میشود
آبی ولی منوش که غیر از سراب نیست!
زَهْر است این به کام تو، باور کن آب نیست!
این آب، شیر میشود و سنگ میشود
یعنی دلت برای علی، تنگ میشود!
آن وقت هی به سینهٔ خود چنگ میزنی
یا زخمه زخمه شعله در آهنگ میزنی
آن وقت باز طفل تو فانوس میشود
در شعلهزار داغِ تو، ققنوس میشود
این پردههای سوختهٔ حَنجر رباب!
نی در نواست، ناله زنید از پی جواب!
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
مهمانِ سفرههای فراهم نمیشوی؟
عیسی شدهست طفل تو، مریم نمیشوی؟
غمگین مباش، آخر این ماجرا خوش است
پایان شب به میمنت «والضّحی» خوش است
آید به انتقام کسی از تبارتان
«عَجّل عَلی ظُهورکَ یا صاحبَ الزمان»
جواد محمدزمانی
زینب کجاست دختر او را خبر کند؟
این لاله لاله باغ مگر وانهادنیست؟
این شرحه شرحه داغ مگر شرح دادنیست؟
آه ای رباب، جان من این دل، دلِ تو نیست؟
این جان که هست در کفِ قاتل، دلِ تو نیست؟
این باغ لاله چیست به گودال قتلگاه؟
آیا حسین بود؟ نکردیم اشتباه؟
آه ای رباب، قاتلِ خودسر چه میکند؟
با جای بوسههای پیمبر چه میکند؟!
حالا چه عاشقانه محاسن کند خضاب
سبط رسول، تشنه میان دو نهر آب!
کمکم سکوت، ساحلِ فریاد میشود
آبِ فرات بر همه آزاد میشود
آبی ولی منوش که غیر از سراب نیست!
زَهْر است این به کام تو، باور کن آب نیست!
این آب، شیر میشود و سنگ میشود
یعنی دلت برای علی، تنگ میشود!
آن وقت هی به سینهٔ خود چنگ میزنی
یا زخمه زخمه شعله در آهنگ میزنی
آن وقت باز طفل تو فانوس میشود
در شعلهزار داغِ تو، ققنوس میشود
این پردههای سوختهٔ حَنجر رباب!
نی در نواست، ناله زنید از پی جواب!
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
مهمانِ سفرههای فراهم نمیشوی؟
عیسی شدهست طفل تو، مریم نمیشوی؟
غمگین مباش، آخر این ماجرا خوش است
پایان شب به میمنت «والضّحی» خوش است
آید به انتقام کسی از تبارتان
«عَجّل عَلی ظُهورکَ یا صاحبَ الزمان»
جواد محمدزمانی
۹۶/۰۷/۰۷