تن های کشتگان همه در خاک و خون نگر
بر حرب گاه چو ره آن کاروان فتاد
شور نشور واهمه را در گمان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخم های کاری تیر و کمان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بی اختیار نعره هذا حسین از او
سر زد چنان که آتش او در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعه ی رسول
رو در مدینه کرد که : یا ایها الرسول
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این خشک لب فتاده و ممنوع از فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه از این جهان زده بیرون حسین توست
پس روی در بقیع و به زهرا خطاب کرد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب کرد
کای مونس شکسته دلان، حال ما ببین
ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطه ی عقوبت اهل جفا ببین
تن های کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزه ها ببین
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه ی کربلا ببین
محتشم کاشانی