تو از غمنومه سر ریزی، من از خون قناریها
يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۱۷ ب.ظ
تو از غمنومه سر ریزی، من از خون قناریها
به مسلخ میکشن پاتو به جرم سر به داریها
به آواز ِ قناریهای مسلخ دیده مومن باش
زمین از غیر ممکنها پُره اما تو ممکن باش
من و تو آبروی مونده ی باغیم و بار آور
من و تو باغ ِ آفت دیده ایم اما بهار آور
چنان از نا امیدیهای هم امّید میسازیم
که از یک شمع ِ باور مرده صد خورشید میسازیم
اگرچه خسته ای از حمل ِ این بُغضای طولانی
حریم امن ِ موندن باش ای "یار دبستانی"
اگرچه بغض ِ ابرای سمج سخت و نفس گیره
بیا اشکاتو نذر شونه ی من کن، نگو دیره...
علی اکبر یاغی تبار
۹۷/۰۱/۰۵