تو به آغاز دلانگیز زمین میمانی
جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۴۸ ق.ظ
تو به آغاز دلانگیز زمین میمانی
از غزلهای جگرخونشده روگردانی
تو پی واژهای از نسل درختانی سبز
که بگیری وسط شعر خودت بنشانی
باغ آبادگیات سبز که دستان مرا
باعث و بانی گلسانی خود میدانی
شب اگر از طرفی خواب عدم میبینی
اینطرف شعر خوشایای مرا میخوانی
لحن داوودیات از بس به مسیحا رفته است
مرده را نیز به یک زمزمه میرقصانی
دل و دینسوز سه بحر اهل دلی حق با توست
اگر از چشمهی چشم همه خون میرانی
پشت ده پشت ملک در قدمت خم شده است
تو صداندازهی یاران دگر انسانی
خواهر رستمی و با غزل یاغی من
کمر دیو سپید است که میلرزانی
من و بنویس همین شام مبادا فردا
من و بنویس همین نیمهشب بارانی
من به سوزاندن خود سخت ارادت دارم
مرحمت کن بنویس آتش من میمانی
علی اکبر یاغی تبار
۹۵/۰۹/۱۲