تو رسیدی که یکی شاعِری اش گل بکند
چهارشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۵ ق.ظ
تو رسیدی که یکی شاعِری اش گل بکند
چشمه ای خُشک از این معجزه قل قل بکند
فوران کردن من هیچ، دماوند هم آه!
روبـروی تـو بعیـد اسـت تــَحمُل بکند
بــاش در هـیئت آیینـه و بـُگـــذار خـــدا
روزی از دیدن تصویر خودش هول بکند
اخمهایت خفه ام می کند، ای کاش یکی
گـِــرهِ بیـن دو اَبــروی تـو را شــُل بکنــد
آبشاری ست نماد من افتاده که عشق
عظمت می دهدش، هرچه تَنزُل بکند
خــوبی، انــدازه انبــوه بـَدی هـایِ زمــان
که زمین در خودش احساس تعادل بکند
جواد منفرد
۹۵/۰۴/۳۰